آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سارا، در حال زمزمه و غرولند با خودش: 

- هیچ کس نمیاد با من بازی کنه، فقط کار خودشون رو میکنند. منم مجبورم اذیتشون کنم.

---

سپهر: بیا مثل مامان و بابا حرف بزنیم؛ (با هیجان) : ببین وضع دولت خرابه

سارا:  آره کرونا هم اومده، میگن قا لی باف هم مرده!

---

من: سارا، تبریقا دوستت دارم (تقریبا)

سارا: بله، درسته، من قبلا اینجوری میگفتم. ولی شما نباید اینجوری بگی

رز
۱۸ آذر ۹۹ ، ۰۷:۳۴ ۱ نظر

عینک به آن سختی ها که فکرش را میکردم نبود، الحمدلله

به غیر از روز اول که نمیخواست حتی عینک رو ببینه، چه برسه به اینکه بزندش، و معجزه ی حرف داداش باعث شد عینکش رو بزنه، دیگه مساله خاصی با عینک نداشتیم الحمدلله.

دخترکم خودش صبح‌ها داوطلبانه عینکش را میجوید و میزند. خودش مزیتش را متوجه شده است. در طول روز با ان راحت است. شکر خدا.

هنوز بستن چشمش با دردسر و اعتراض و چانه زنی و ... همراه است. اما به هر حال سه هفته اش با موفقیت گذشته و من تصمیم دارم به جای دوماه بعد، یک ماه بعد ببرم روند بهبودش رو ببینم ان شاالله.

رز
۱۵ آذر ۹۹ ، ۱۰:۵۵ ۰ نظر

من را بغل میکند و میگوید:

- مامان شما بهشتی

- مامان شما آرامش میدی

 

و من دلم قنج میرود برای دخترکم. 

ماشاالله لاحول و لا قوه الا بالله

 

 

جغرافیای کوچک من بازوان توست

ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من

رز
۰۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۲۲ ۰ نظر

عینک دخترکم را تحویل گرفتیم. هیچ وقت فکرش رو نمیکردم بچه هام عینکی بشن. نمیدونم چرا! دلم پر غصه است اما راضی ام به رضای خدا.

خدایا شکرت که زود فهمیدیم و وقت درمان داره.

و حالا فصل جدیدی از تذکرات در خانواده گشوده شده است:

  • عینکت رو بزن
  • دست به شیشه اش نزن
  • عینک رو زمین نزار
  • سپهر، عینک سارا رو نزن
  • عینکت رو در نیار
  • عینکت رو درست بزن ( روی نوک دماغ نزار)
  • شیشه اش رو پاک کن ( بده من پاک کنم)
  • میدویی مواظب عینکت باش
  • این بازی رو نکنین خطر داره( عینک داره)
  • پتو بازی با عینک نمیشه
  • ....عینک.
  • عینکت....
  • ....عینک....
  • و الخ

البته اینا تذکرات مخصوص عینک بود. مناقشات  و منازعات چشم بستن، یه سرفصل جداست😑😐

الحمدلله علی کل حال

الحمدلله علی کل نعمه

 

 

 

 

۱۴ آبان ۱۴۰۲نوشت: طفلک دخترکم. عینک زدنش برامون انقدر که بالا نوشتم، دردسر نداره، به جز شونصد بار شکستن دسته عینک (چشم بستن جانکاه بود، قطره عسل و گلاب هم جانکاه، هم معجزه آسا بود،)

  •  
رز
۰۵ آذر ۹۹ ، ۰۰:۱۸ ۰ نظر

یکیشان انگشت پسرخاله رفته بود در چشمش و قرمز شده بود و دو روز بود امانش را بریده بود

آن یکی معاینه تنبلی چشم 9 ماه پیش، درست چند روز قبل از شیوع کرونای منحوس گفته بود چشم چپش کمی آستیکمات دارد و باید برود چشم پزشک.

در این 9 ماه از من اصرار که برویم برای چشم دخترک و از بابایشان انکار، که مگر ممکن است دردانه دختر من چشمش ضعیف باشد. 

نمیدانم. شاید خودم هم به اندازه کافی اصرار و پیگیری نکردم. 

خلاصه انگشت فرو رفته در چشم پسرک، باعث خیری شد که چشم تنبل شده و ضعیف شده دخترک را دریابیم و با نسخه ی عینک و قبض خرید عینک دخترک چهار ساله مان و قطره های 3 ساعت یک بار و 6 ساعت یکبار چشم پسرک در یک روز بارانی به خانه برگشتیم.

با امید به رحمت بی کران خدا

به امید خدای شافی

رز
۰۱ آذر ۹۹ ، ۲۰:۵۶ ۰ نظر