برای اینکه این خونه تمیز و مرتب بمونه، نیاز به یک ربات کارگر ۲۴ ساعته دارد.
هر وقت خونه رو جارو میکنم، تا چندین ساعت عصبی و درنده میشم.
از بس دخترک بهانه میگیره و پام رو میچسبه و دستم رو میگیره و ریخت و پاشهای پسرک متعجب و عصبیم میکنه. هسته های البالو در اقصیییی نقاط خانه، خرده های تراش، ریزه های کاغذ، خرده نان و ....
میدونم تنها راهکار، کنار اومدن و پذیرفتن وضعیت موجود و گذشت زمان است.
ولی وقتی بعد از چند ساعت جارو کشی بالاخرهههههه تموم میشه و جمعش میکنم، و میرم دستشویی، و صدای فروریختن وحشتناکی میاد و به دنبالش صدای پسرک که، میخواستم از یخچال نخودچی بردارم، همه اش ریخت، شیر توی لیوان هم ریخت، حتی تلاش پسر برای "تقریبا" جمع کردن صحنه ی فاجعه، و تمرکز و مراقبه ی ده دقیقه ای در دستشویی برای عصبانی نشدن، باز هم نمیتونم حجم عصبانیتم رو کاملا افسار بزنم و بعد دو راهی: یا جمع شدن تمااااام خوراکی، غیر از صبحانه نهار شام از خانه، یا تن دادن ساعت مشخص و مقرر برای میان وعده ها را جلوی پای پسرک میگذارم.