آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۸ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

چش چش دو ابوووت (چشم چشم دو ابرو)


بابا  دادا آبَیین (بابا و داداش بهم افرین بگن که جیش کردم)


با داد و اعتراض، وقتی عروسکش رو پیدا نمیکنه: دادا...نینی...آلی (خالی) داداش نینی رو برداشته و نیست. 

رز
۲۹ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۶ ۰ نظر

قهرهای خیابانی آغاز شد!

چرا دست منو گرفتی از خیابون ردم کردی و این بهانه ها. یه ربع وایمیستی به گریه، نه یه قدم برمیداری،نه بغلم میای، نه هیچ صراط مستقیم دیگری.

رز
۲۹ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۵۲ ۰ نظر

دخترکم یکدفعه و به صورت آتشفشانی شروع به صحبت کرد. ماه ها دایره ی لغاتش ۴۰ ۵۰ تا کلمه ی ساده بود، با ضریب رشد یک لغت در هفته، یا دو هفته، یا حتی همان یک لغت در ماه. اما با فاصله یکی دو هفته از اتمام دوران شیرخوارگی، اتشفشان لغاتش فوران کرد و انقدر سریع تمام کلمات شنیده اش را به کار بست و هر روز بر ان اضافه میکند که طی این یک ماه، هر روز بارها و بارها با خودم میگویم این یکی را دیگر مینویسم، و باز همان یکی را هم نمینویسم و یکی یکی های دیگر را‌.

دخترکم به غایت شیرین شده. شیرین بود و هست. هر لحظه بر حجم عشقم به او افزوده میشود و گاهی از شدت محبت مجبور میشم گازش بگیرم.

- گاهی با هم میخونیم: دوس تت دااا...رَ َ َ َ َم

- شعر میخونیم: خرس قشنگ چاقالو دب به قیییر (شب به خیر، تقریبا عین سپهر شب به خیر میگه، یخچال رو هم مثل سمهر لقلاق میگه) بر خلاف سپهر احساس میکنم به شعر علاقه داره و کتاب شعرهای داداشی، خوانده و دوست داشته خواهند شد ان شاالله.

- از بیرون که داریم برمیگردیم با صدای بلند تکرار میکنه: اونه...نههههه (خونه نه) و همچنین داریم جیش نه، لالا نه، ادا (غذا) نه، آقا نه ( از ارایشگاه اومده و تعریف میکنه که نذاشتم اقادست به موهام بزنه.)

- از دستشوی اوردمش بیرون، یاد شورتش که نپوشیده افتاده میگه شوورت...من و خودش ادامه میده: بعدن!

جمله بندیهاش رو عاشقم. تا حد امکان با یک کلمه دیگه واقعا اگر راه نداشته باشه دو کلمه منظورش رو میرسونه.

دیروز بعد از اینکه رو سنگا دستشویی کرده، به عملیات ابکشی و تطهیر من نظارت داره: بعد از خشک کردن تقریبی عین نجاست، میفرماید: مونننده (هنوز مونده) و بعد که شلنگ اب رو میگیرم بعد از لحظاتی اعلام پاکی میکنند: بسه!

رز
۲۹ شهریور ۹۷ ، ۰۱:۱۵ ۰ نظر

سرعت ریخت و پاش و انحدام و اکتشاف فرزندان ببشتر از سرعت جمع کردن مادر باشد.

رز
۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۵:۴۹ ۰ نظر

نمیدان تاثیر چشم زدنم بود، یا پوشکی که یکی دو ساعت برای هیئت به تنش پوشاندم و دو هوائه اش کرد، یا میوه و طالبی و ابمیوه مکرر، که امروز دو دریاچه و یک برکه در خانه تشکیل شد، زیر پای دخترک دو سال و تقریبا یک ماهه ام. 

رز
۲۲ شهریور ۹۷ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر

چند روزیه عملیات از پوشک گیری رو با ذکر رب یسر و لا تعسر آغاز نمودم.

از پوشک گیری مقدماتی در حیاط خونه مامان اینا کلید خورد. چند تا از مواضع دشمن فتح شد، اما سرظهر که افتاب در حیاط، و خواهرها و زاده هایشان در خانه پخش شدند، مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدم، چون دخترجان به خونه اومده بود و دلم نمیخواست زندگی مامان نجس بشه. 

مرحله دوم هم از دیروز، با جمع کردن فرشهای خانه، کاور کردن مبل ها، دم دست اوردن عروسک جیش کننده و دل را به دریا زدن وارد فاز عملیاتی شد.

دیروز جاری جان زنگ زده میگه میخواستم مراحل پوشک گرفتن رو ازت بپرسم، گفتم بیا خونمون، از نزدیک ببین. 


بعد از واکسن ها، راه افتادن، دندان در اوردن، قطع شیردهی و حذف پستونک، از پوشک گیری غول مرحله اخر برای اتمام دوران نوزادی و ورود به دنیای کودکیه. خدا کمک کنه ان شاالله.

رز
۱۹ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۴۲ ۰ نظر

امشب موقع مسواک زدن، دو تا جوانه ی بیرون زده ی دندان دائمی پشت دندانهای شیری جلویی فک پایین گل پسر، که ظاهرا هیچ خیال لق شدن و افتادن هم ندارند، کشف نمودم. بهش تبریک گفتم و خوشحال شد و رفت جلو آینه پیداشون کرد و شادمان و خوش و خرم خوابید و خبر نداره از دل آشوب من، که چگونه و چه وقت قرار است وی را به دندانپزشکی محول نماییم!

یا علی مددی واقعا. 

رز
۰۵ شهریور ۹۷ ، ۲۳:۱۷ ۰ نظر

میگی: بیل لالا

میگم بگو فففف

میگی فففف

میگم حالا بگو فیل

میگی بیل

رز
۰۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۱۶ ۰ نظر