سهل و سخت
شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ ق.ظ
عینک به آن سختی ها که فکرش را میکردم نبود، الحمدلله
به غیر از روز اول که نمیخواست حتی عینک رو ببینه، چه برسه به اینکه بزندش، و معجزه ی حرف داداش باعث شد عینکش رو بزنه، دیگه مساله خاصی با عینک نداشتیم الحمدلله.
دخترکم خودش صبحها داوطلبانه عینکش را میجوید و میزند. خودش مزیتش را متوجه شده است. در طول روز با ان راحت است. شکر خدا.
هنوز بستن چشمش با دردسر و اعتراض و چانه زنی و ... همراه است. اما به هر حال سه هفته اش با موفقیت گذشته و من تصمیم دارم به جای دوماه بعد، یک ماه بعد ببرم روند بهبودش رو ببینم ان شاالله.
۹۹/۰۹/۱۵