سحر ماه رمضان، که شبش هم ساعت دو نیمه شب خوابیده، اذان صبح بیدار شده، امده سرش را روی پای من که سر جانماز نشسته ام گذاشته و میگوید:
حوصله ام یه جورایی سر رفته!
و البته که دستش را بگرفتم و پابه پا بردمش توی تختش و بدون وقفه ادامه ی خوابش پرداخت.
۲۸ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۱
۰ نظر