آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۷ ثبت شده است

ریختن جیش روی دوتا فرش و یک تشک ساعت ۱۱ شب

به هم خوردن حال و ریختن روی لباس ها و تعویض لباس اذان صبح

به هم خوردن حال و ریختن روی لحاف و تشک و بالش و لباس ها و ... ساعت هفت صبح


من خرابکاریای روزمره رو ضبط و ربط کنم خانه تکانی پیش کش. والاع.

رز
۲۷ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۱۸ ۰ نظر

- اگه داداش بیاد به اینا دست بزنه من اَدَبانی میشم.

- نه عصبانی نشو، با هم بازی کنید.

- اگه یه وخ اَدَبانی شدم دِ کار کنم؟!

(چه کار کنم)



جدیدا گریه که میکنه و بهانه که میگیره وسطاش هی میگه: ای خداا

رز
۲۶ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۴۶ ۰ نظر

- مامان دیگه تو رو دوست ندارم. بمون تو اتاق.

- چرا؟

- ناراحتم

- از چی ناراحتی؟

- چون خوشگلم رو گم کردم!

- خب خودت گم کردی، من دوستت دارم، چیز خوشگل دادم بهت

وی در این لحظه دیگر جوابی ندارد و در حالی که سعی میکند خنده اش نگیرد به افق خیره میشود.

رز
۰۵ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۳۳ ۰ نظر

بعد از حدود پنج سال شایدم بیشتر، وقتی صحبت از کابوس سارا شد، با کمال تعجب دیدم که سپهر تمام جزییات اولین کابوس بچگی اش را به خاطر دارد: 

- دیدم همه وسایل خونه زنده شده بودند، مهتابی هم زنده شده بود، رئیسشون بود، میخواستن به من حمله کنند.

- ما که مهتابی نداریم

-  چرا، مهتابیِ تخت.

اون روزی که این خواب رو دید و روزهای بعد و بعد و بعدش میگفت : مهتابه بیدار شده بود و من هی میپرسیدم مهتاب؟ و پاسخ روشنی دریافت نمیکردم. بحمدلله این کابوس نیز شفاف سازی شد و من متحیر از قدرت خدا در افرینش حافظه ی این پسر.

* گرامی میداریم یاد و خاطره ی کابوس معروفه ی خودم رو که خرگوشی سفید شده بودم و با بقیه ی حیوانات داشتیم فرار میکردیم و گرگی میخواست پاش رو بگذاره روی من.

رز
۰۱ اسفند ۹۷ ، ۰۷:۴۴ ۰ نظر