آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

سپهر: من بعضیا وقتا یادم میره اول آب خوردن بسم الله بگم، آخرش میگم بسم الله، سلام بر حسین

سارا: با خودت میگی اون برکت نداشت، دوباره از اول میخوری آبو؟ 

رز
۲۴ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۰۰ ۱ نظر

من: سارا وقتی گریه میکنی خیلی اذیت میشم. چی کار کنم؟ 

سارا: تحمل کن!

 

من: خونه همسایه بازی موبایلی میکردی؟

سارا: تبریقا یه دونه بازی موبایلی کردیم! 

(تقریبا)

 

موقع خواب: 

سارا: دوستت دارم، حتی وقتایی که ازت ناراحتم هم دوستت دارم.

من: منم همینطور

سارا: پس چرا زودتر نگفتی ؟

من: مثلا کی؟

سارا: دو شاعت پیش.

 

سارا، بعد از دیدن مستند حیات وحش، با هیجان:

- ژهر ماره رو داشت میریخت تو ژرف، ژژژژررررد بود 

(زهر ماره رو داشت میریخت تو ظرف، زررررد بود)

 

دختر شیرین زبانم هنوز به طرز شیرینی س را ش و ز را ژ تلفظ میکنه و من عاشقشمم. 

 

 

نوه۴ ساله همسایه: بابام برام لگو هواپیما خریده

سپهر: این دیگه پز زیادی بود، من رفتم. خداحافظ! 

 

 

رز
۱۶ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر

من، خطاب به بابا:

- فهمیدی این بنده خدا فوت کرد؟ 

سارا: کاش این آقاها که کلاه دارن رو سرشون (روحانی ها) مصنوعی بودن. هیچ وقت فوت نمیکردن.

 

 

- دقت کردی چیزایی که مامانا مینویسند رو دخترا نمیتونن بخونن، چیزایی که دخترا مینویسند رو مامانا؟ 

 

-سارا: داداش چرا آبت رو نمیخوری؟

سپهر: میخوام تا جایی که میتونم سر سفره اب نخورم

سارا: منم تا جایی که تونستم آب خوردم.

 

موقع آماده شدن ، سارا: هر چیزی که من گفتم میپوشم

مامان: وای دوباره شروع شد

سارا لحنش رو عوض میکنه و با لحن اخبار گویی شوخی: حالا وقت بهانه ی لباس پوشیدنه..

 

 

 

رز
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۱۷ ۰ نظر