آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۲۲ مطلب با موضوع «واژگان» ثبت شده است

آبالا: آلبالو

لی لا: گیلاس

گَنگو: انگور

دیب: سیب 

آلــووو: آلو، زردآلو

اوولــوو: هلو

انجی ی: انجیر

گووجی: گوجه

مُن: موز

 اَبیش: هویج


رز
۲۳ مرداد ۹۲ ، ۲۰:۰۴ ۰ نظر

داریم کارت های ببین و بگو (یا همچین چیزی) رو نگاه میکنیم. به پرنده اشاره میکنم:

- سپهر جان این چیه؟

- داغ!

- چیه عزیزم؟

- داغ

- چیه؟ داغ

- چیه؟ 

جووووجییی

(با تک تک عکس ها همین گفتگو تکرار شد)


- بابا چی کار میکنه؟ 

- داغ


- سپهر چی بازی کردی؟

- داغ


بالشت کجا بود؟

داغ (تو لباسشویی بود و آبش داغ بود)


فلانی چی گفت؟

داغ


بهمانی چی کار کرد؟

داغ


فلان چیز چیه؟

داغ


...داغ!


داغ!


داغ!


کلا همه چی داغه، مگر اینکه خلافش ثابت بشه. 

رز
۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر

ایندا: اینجا (دستت رو میزنی زمین و میگی ایندا، یعنی ظرف مورد نظر رو اینجا بذار. یا بیا اینجا بازی کنیم.)

دیمبا: لیوان 

مامبا: ترکیبی از مامان و بابا! معمولا با حالت شوخی.

گُگه: گربه

مامی: ماهی

دندا: سنجاب

اردکا توی آآآآآبــــن، خیس شده باز پراشون، کواک کواک میکنن، نونّ میریزم براشون.

ماما نه نه، دوب بــــــَ قـــی: مامان جونم صبح بخیر (بــَ بستگی به احساست کشیده تر میشه!)

اوندو: کنترل (کنترل گیرنده دیجیتال خراب شد رفت پی کارش! چون چند وقت بود که وقتی هیجانی میشدی کنترل ها رو میگرفتی دستت باهاشون پرتاب دیسک بازی میکردی!)

ای دی: کتری (همین الان به خاطر خواستن همین ای دی داری گریه میکنی!)


اَلااا قَ: الله اکبر

الاااا: صلوات

الاه: نماز

دبَی: تسبیح 

قووولی قوله: صدای قران خواندن، با صوت!!


دیب: کیف

آت: خاک، کوه، تو راه قم، صحرا و کوه رو نشون میدادی و میگفتی آت.

دنگ: سنگ

آآآلی: خالی، خاموش

آدی: حاجی!

آد آقا: حاج آقا (این دو کلمه ی آخر اسم های ویژه ای هستند که من و بابا باهاشون شما رو صدا میکنیم. به امید حاجی شدنت. و البته با شوخی. نماز میخونی، دستات رو میاری جلو تا من بگم حاج آقا قبول باشه. )


بان قان دی: محمد صادق!


بدو او دو: بدو بدو (دستم رو میگیری و میگی بدوبدو که بدویم، یا بازی هیجان انگیز بکنیم)

لیل (lil) : کلید

مُمبایل: موبایل!

رز
۰۲ مرداد ۹۲ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر

اهتمام خاصی برای به زبون نیاوردن بعضی کلمات داری. یعنی از یک کلمه برای چند منظور استفاده میکنی و خلاص!

آب: آب، چای

مان: (قبلا گفتم. هر چیزی که بشه مالیده بشه! از صابون و شامپو تا پنیر و ماست و خامه.)

دوغ: هر نوشیدنی غیر از آب و چای. به شیر گاو هم تاکیدا! میگی دوغ.

داغ: غذا، داغ، یخ، تیز، و هر حس ناشناخته متفاوت!

نون: نون، بیسکویت، کباب ماهیتابه ای!!

ایچی: قیچی، چاقو، موچین.

ماما نَ نَ: هر شعری رو از کتاب داداشی برات بخونم، یاد مامان جونم کجایی می افتی و این طور میگی. صبح به خیر گفتنت هم البته از برکات همین شعره.

فعلا همین ها یادمه. 

رز
۲۹ تیر ۹۲ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر

مانی: ماشین

آمبولا... دی دو!

بابا! (تعجب نکن! بابا اسم گروهی از ماشین هاست، اول فقط تندر نود بود، هر رنگی، بدون اینکه من حتی ماشین بابا را نشان بدهم و معرفی کنم. حتی یکی دو ماه پیش وقتی در صحنه ای از یک فیلم قسمت جلوی یه ال نود توی کادر بود هم نشانش دادی و معرفی اش کردی: بابا! بعد ماشین سیاه کوچکت اضافه شد به لیست بابا، بعد امروز ماشین قرمز رنگ اسباب بازی ان را هم بابا معرفی میکنی، راستش هنوز نفهمیدم چرا! شاید به خاطر سواری بودنش باشه)


لَ لَ لَ: جرثقیل


و در کنارش واژه تریلی را داریم به صورت: لی لی!

آمدی آندی: یا گاهی باندی آندی: ماشین آتش نشانی! به هر ماشینی اتلاق میشه، البته به جز بابا!

آمنی: کامیون

اودو: اتوبوس

اَتا: قطار

دانت: تانک!

دادوت: تراکتور

دَ دا دُ: تصادف



* تیتر را میتوانی نُقلی، میتوانی نَقلی، یا نقلیه ای بخوانی عزیزکم

رز
۱۱ تیر ۹۲ ، ۰۱:۲۲ ۰ نظر

ما با اَتا رفتیم مشهد.

اتا میگه: گوگو یا گاهی گوگو چی چی

حرم رفتیم برای دیااا اَت (زیارت)

با اَمجا (عموحان) اینا رفته بودیم مشهد.


از حمام که میآییم خودمان را با لولِل خشک میکنیم.


بانده (پنکه) باد میدهد و هوای خنک میدهد، همین طور گولِل! (کولر)


به مانی بازی علاقه زیادی داری.

آمبیلا (آمبولانس) میگه: دی دو!

آمنی (کامیون) بار میبرد.


گاهی که یخچال را باز میکنم از من آبالا (آلبالو) میخواهی.





رز
۲۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر

اَل، همواره همراه با قرار دادن دو دست روی سر: 



عمرا اگه کسی بتونه حدس بزنه!



: کلاه!!


گوده دَب: گوجه سبز 


اَدیگه دیگه گه...: عجیب غریب

، البته هربار با تکرار این کلمه جادویی، کمی واج ها جا به جا میشدند. هربار با ذوق و علم کافی به اینکه داره ما رو با این کارش بیش از پیش عاشق خودش میکنه.

رز
۱۰ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۳۶ ۰ نظر

پاچ : کفش

باباده : دمپایی


چنین پسر با کلاسی دارم من که از عنفوان کودکی هم فرق این دو تار و میفهمه!


این روزها:

بالی: بالش

و بالش را میدهیم بهش و بلافاصله میگوید بت! (پتو) 

یا برعکس!


آمیلی: کامیون، همواره با ذوق!

لَلَل-ِ : صندلی

اَ لَ لَ! امیرعلی

مان: ماست. صابون. کف شامپو، کرم، خامه روی کیک، سس سفید و قرمز و غیره.

کلاغ چی میگه: قال!

خروس چی میگه: قوقو

الاغ چی میگه: عَل!

قورباغه: قول

و کلا در تقلید هر نوع صدا از هر نوع جاندار یا بی جانی ید طولا (؟!) یی دارد.


 یه پوشک از توی کیفم برداشته، آورده میده به من میگه: واواوا!!

آمده: مخفف آماده، اما به شلوار اتلاق میشود!!!


لباس های شسته و تا شده اش را برداشته، بدو بدو میره، میندازه توی ماشین، درش رو هم میبنده، خوش و خرم برمیگرده سراغ بازیش!


لنگه دمپایی اش رو که توی تاریکی من نتونسته بودم پیداش کنم، وسط شیر خوردن از زیرش در میاره، میده دست من، و میگه باباده و بی هیچ گفتمان اضافی دوباره مشغول میشه.


هسته زیتون را انداخته زمین و دارد میرود سراغ شیشه زیتون، که باز طلب کند از من. میگویم بیا هسته اش را بده من، بازم برات بیارم. 

برمیگردد، زیتون را برمیدارد و میدهند دستم، میبوسمش و دوتایی میرویم به سوی زیتون تازه.


چای ترش را ریخته روی زمین، دستمال را میدهم دستش، اینا اینا  (اینجا هم ریخته) میگوید و با حوصله پاک میکند و دست اخر دستمال را پس میدهد.


و این لیست هر لحظه ادامه دارد، به اندازه ی لحظه لحظه زندگی مان با پسرک.



رز
۲۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۹:۰۲ ۰ نظر

عاشق «قوداقوله*» گفتنت هستم. 

گوش کن: دریافت

عمرا اگه بتونی حدس بزنی یعنی چی!


یه کلمه هم مشتق شده از داغ داری که چند روزی بود در حال خوشحالی و هیجان و اصرار و ناراحتی و همه چی میگفتی: داققوله!!

به جان خودم اگه بدونم یعنی چی!

الان دو روزه به علت سرماخوردگی یادت رفته.






* قابلمه!

رز
۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۶:۰۶ ۰ نظر

گوداغ : قورباغه (یادش بخیر که چقدر طول کشید تا نوشتن قورباغه را یاد بگیرم. راستی کلاس چندم بودم؟!)

ایــچی: قیچی، چاقو، موچین.

رز
۰۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۳ ۰ نظر