شیرین بیان
يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۹، ۱۲:۰۶ ق.ظ
من: سارا وقتی گریه میکنی خیلی اذیت میشم. چی کار کنم؟
سارا: تحمل کن!
من: خونه همسایه بازی موبایلی میکردی؟
سارا: تبریقا یه دونه بازی موبایلی کردیم!
(تقریبا)
موقع خواب:
سارا: دوستت دارم، حتی وقتایی که ازت ناراحتم هم دوستت دارم.
من: منم همینطور
سارا: پس چرا زودتر نگفتی ؟
من: مثلا کی؟
سارا: دو شاعت پیش.
سارا، بعد از دیدن مستند حیات وحش، با هیجان:
- ژهر ماره رو داشت میریخت تو ژرف، ژژژژررررد بود
(زهر ماره رو داشت میریخت تو ظرف، زررررد بود)
دختر شیرین زبانم هنوز به طرز شیرینی س را ش و ز را ژ تلفظ میکنه و من عاشقشمم.
نوه۴ ساله همسایه: بابام برام لگو هواپیما خریده
سپهر: این دیگه پز زیادی بود، من رفتم. خداحافظ!
۹۹/۰۶/۱۶