آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

اندازه نگه دار که اندازه نکوست

پنجشنبه, ۳ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۱۵ ق.ظ

برای آغاز سال نو، قم بودیم.

ما و خواهر سومی، در کنار باباجون

مامان جون، پیش خواهر دومی است برای زائوداری،

سارا، حنانه و فاطمه قرار است شب را پیش هم خانه مامان جون باشند. کیفورند، اما سارا نک و ناله میکند که فردا صبح برنگردیم تهران، ظهر برگردیم. 

حنانه و فاطمه ادامه میدهند:

شب برگردین، فردا صبح، دو روز دیگه، و ...

سارا، بهانه گیری را برای لحظه ای تمام میکند و خطاب به دو دخترخاله زیاده خواهش می گوید:

دیگه زیاده روی نکنین که!

و بهانه گیری را ادامه میدهد...

 

 

فردا صبح برنگشتیم، ظهر هم، عصر هم. شب برگشتیم، بعد از شام، باز هم بساط نریم تهران داشتیم. تمام خواهش و تمناها مبتنی بر ظهر بریم به دست فراموشی سپرده شده بود و اینبار از بیخ و بن می فرمود که: من نمیام!! 

 

در آخر با جیییغ و داد، در مخالفت با به همراه آوردن احسان ، و نه حنانه به تهران سوار ماشین شد. 

۰۲/۰۱/۰۳
رز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی