بنده خدا
شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۷:۳۴ ب.ظ
برای بدرقه ی داداش میرود دم در، تا توی آسانسور شونصد بار با صدای بلند و هوار مانند از هم خداحافظی میکنند، بالاخره اسانسور میرود و دخترم در را میبندد و با لحنی بزرگانه و توضیح آمیز به من میگه:
- بنده خدا داداش رفته بود.
۹۸/۰۶/۰۲