چون دُرّ
هیچ تلاش خاصی نمیکنی برای حرف زدن ولی در عوض بادی لنگوئجت (!) عالیه.
میتونی به راحتی با اشاره به همسایه بگی: ببین کفشای داداشمو پوشیدم، اینم کفشای شماست.
یا به من، با چرخاندن کف دست اشاره کنی که درِ تک تک قابلمه ها رو بردار توشون رو ببینم.
یا حالم به هم خورد، با ذکر جزییات و افکت صوتی تصویری لوکیشنی!
یا لباسم خیسه
یا پستونکم کو؟ با دست کشیدن روی تخت و قیافه ی پرسش به خود گرفتن و دهان را به نشانه پستونک خوردن تکان دادن
یا....
واقعا چه نیازی هست به کلام؟
در ادامه به گننننجینه ی لغاتت میپردازم، که خب خیلیاشو شایدم همشو قبلا گفتم. چون سرعت یادگیری لغاتت، تقریبا یک کلمه در ماهه (در دو ماه؟ سه ماه؟ بیشتر؟!)
قاقا : آقا
نام نام : شیر، پستونک
یایا: سارا
یَیا : زهرا
عمه
صدای تفنگ!!
اب: اب، توپ، دمپایی!
مامان، مامایی( که عاشق مامایی گفتنتم)
بابا
دادا، دادایی
آم
ایخ ریخت
داغ
داغهههه : بعد از سوختن، با گریه و سوز دل
جوجو
بَ بَ : کلیه ی حیوانات چهاردست و پا، به ویژه گوسپند
به به: در حال قربان صدقه رفتن برای غذا