او کیست؟
دوشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ق.ظ
آن به تخم مرغ در ساعت ربع بامداد اشاره کنان و ئه ئه گویان
آن به فرایند پخت تخم مرغ از بغل مامان نظارت کننده
آن تشکچه ی تعویض پوشک را به جای سفره خواهنده و در عوض به روسری قانع شونده،
آن بعد از پهن کردن بساط شام نیمه شب ماژیک وایت برد خواهنده و به تخم مرغ نیم نگاهی نکنند،
آن بعد از ناامید شدن از باز شدن در ماژیک ها روی به تخم مرغ آورنده و ماملن خوشحال به روی خود نیاورنده
و آن تخم مرغ دانه ای گران تومن را به آنی حیف و میل نموننده و حتی ذره ای به دهان نبرنده.
و در نهایت آن روی شکم مامان به حالت نیمه نشسته خواب رونده.
اومدم حرف مامان جانم را گوش بدم و بچه رو سیر بخوابونم که تا صبح عین پنجره ی فولاد بهم اویزون نشه، هم تخم مرغ به فنا رفت، هم کمرم دردی تر شد، هم روسری و زمین چرب شد، هم نخورد که!! دوباره تا صبح گاو نه من شیرده نشویم صلوات.
۹۶/۱۱/۰۹