رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۴۳ ب.ظ
سفره ها را میاری، ازم میخوای پهنشون کنم زمین.
قوری و فنجان و لیوانها را میاری، وسط سالن، بازی میکنی.
روسری های من را میاری سرت میکنی، باهاشون بازی میکنی.
اسباب بازی ها را میاری، سبدش رو خالی میکنی، چند دقیقه ای مشغولی و میری.
قاشق چنگال کفکیر ملاقه ها را میاری میریزی وسط سالن.
لباس های خودت را همچنین.
لباسهای داداش را نیز همچنان.
مداد رنگی ها
کتاب ها
برنج ها
غذا را میگیری، شلوارت رو بالا میکشی، میریزی رو ساق پات، میگی ایییخ ایییخ. (ریخت)
جارو دستی، سطل زباله، و خلص کلام هرررر چیز قابل دسترسی رو میاری وسط سالن.
هفده ماهگی، سه روز کم.
۹۶/۱۰/۲۳