آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

گول نگو یه دسته گل

دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۳۰ ب.ظ

بعد از نوشتن متن قبلی، رفتم که دخترم را بخوابانم. به پسرم گفتم بعد از خوابیدن آبجی، خونه رو دسته گل کنیم، و بعد بازی کنیم. پسرم گفت خوابش میاد و یمخواد تو سالن بخوابه. براش پتو و بالش آوردم و رفتم اتاق. حین خوابانیدن دخترم، صدای تق توق و بدو بدو می‌آمد. میدانستم دارد خانه را مرتب میکند. بعد صدای ظرف و ظروف بلند شد. رفته بود سراغ شستن ظرف ها. 

بعد از دیدن خوشحالی من:

- فهمیدی میخواستم گولت بزنم؟

- چُرت زدن یه گول بود.

- خوشحالی گول منو خوردی؟

- معمولا گول زدن کار بدیه. اما این گول زدن خوب بود.


شب، به بابا

- من امروز مامان رو یه گول خوشحال کننده زدم.




در دو زمان ناباورانه به سپهر نگاه میکنم:

یکی وقتی چنین بزرگانه و بالغانه و مسئولانه و داوطلبانه عهده دار انجام کارها میشود.

و دیگری وقتی خون جلوی چشمانش را میگیرد و غیر منطقی و عصبانی و حساس میشود.

در هر دو صورت از خودم میپرسم: عایا واقعا این را من زاییده ام؟!



۹۶/۱۰/۱۱
رز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی