و بالاخره بوی ماه مدرسه در خانه ما هم آمد.
يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۱۱ ق.ظ
پسرک و پدرش با هم رفته بودند لباس پیش دبستانی پسرک را بگیرند. وقتی برگشتند، در اتاق مسغول خواباندن دخترم بودم. پچ پچی کردند و پسرک وارد اتاق شد. با لباس ابی نعتی و یقه چهارخانه ابی روشن. به نشانه مامان قربونش بره دستم رو کوبیدم به سینه. اشک تو چشمام جمع شد. این پسر دو کیلو و سیصد گرمیه منه. تو لباس فرم پیش دبستانی.
امشب بعد از خواباندن دخترک تب دار، که نمیدونم تبش از واکسنه، یا دندان، نشستم و شلوار پسرک رو پس دوزی کردم. فردا جلسه توجیهی والدین و افتتاحیه پیش دبستانیه سپهره.
روزهای مادرانه وارد فاز جدیدی میشوند.
روزهای من و بچه مدرسه ای ام. هر چند سه روز در هفته و هر ند پیش مدرسه ای.
۹۶/۰۶/۲۶