فرار از زندان
يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ق.ظ
از دستم فرار میکنی که نخوابی.
از تخت پایین میایی و میروی پشت در بسته اتاق.
برمیگردی و روی زمین دنبال چیزی میگردی
در تاریکی چشمت به در پستونک میفته
دولا میشی و برش میداری
حالا با ابزار! محکم تر در میزنی که بیرونی ها (بابا و داداشی) بیان از دست من نجاتت بدن.
۹۶/۰۶/۲۶