آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

خوشرو

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ

پس از سپری کردن سه چهار ماه سخت، خیلی سخت، از بی قراری ها، عصبانیت ها، کتک گرفتن ها و لباس را پاره کردن های با گاز گرفتن هر روزه و روزی چند بار پسرک، چند هفته ایست اوضاعمان رو به راه است. 

پسرک کمتر عصبانی میشود

وقتی عصبانیست من را آماج مشت و لگد و گاز قرار نمیدهد

گریه هایش زودتر تمام میشود


زندگی دوباره خوشرویی لش را نشانمان میدهد.

خدا را شکر

فعلا هم پسرک نمیگذارد این پست را کامل کنم


بعد نوشت.

نفهمیدیم اون چند ماه بی قراری و کج خلقی وحشتناک چه طور پیش اومد.

اثر خبر فرزند جدید بود؟ که این یکی را بسیار بعید میدونم، چون خودش دعا کرده بود و پیگیری میکرد و خوشحال بود لزین بابت.

در پی رسیدن به خواسته اش، در پی گریه و پرخاش شدیدش بود، که در پی دلخوری های مادربزرگ و پدربزرگش از ما، مجبور شدیم تن بدهیم به خواسته پسرک

کم خونی و ضعیف شدن بود؟

لوس شده بود؟

به خاطر بارداری من بود که من کم حوصله بودم؟ 

همینجوری شده بود؟


و بعد باز نفهمیدم چه طور شد که خوب شد

به خاطر بارها و بارها گریه کردن و به خواسته اش نرسیدن بود، به خصوص خونه ی مادربزرگش؟ 

شربت تقویتی اثر کرد؟ 

تذکر مامان جون و بابابزرگ اثر کرد؟ که اگر دختر ما رو بزنی یا اذیت کنی، میاد تنهایی خونه ما میمونه.

چند هفته برنامه ریزی روزانه و عمل به اون بود که از گیجی و بی برنامگی درش اورد؟

بازی هر روزه من باهاش بود؟

دورانش گذشت؟ 

همینجوری شد؟ 


هر چه بود گذشت. خدا را شکر که گذشت. لطف خدا شامل حالمان شد که گذشت. 


۹۵/۰۳/۲۷
رز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی