شیرین بیان
سه شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۴۱ ق.ظ
تلفن زنگ میزنه
جیغ زنان میری سمت تلفن که خودت گوشی رو برداری.
مامام بزرگ پشت تلفنه. میگی: من داشتم شلوغی میکردم!
داریم درباره مهمونی دیشب صحبت میکنیم. مهمونامون مامان جون بزرگ، مامان جون و بابابزرگ بودند. بعد از کمی مکاشفه، میگی: مامان جون بزرگ از مامان بزرگ، بزرگتره.
تلفن رو برداشتی و چند تا دکمه زدی. اپراتور میگه: شماره مورد نظر موجود نمیباشد. میگی باشه و تلفن رو سرجاش میگذاری. و به من میگی: خانم گفت دبه سپهر با تلفن بازی نکن، خراب میشه!
۹۳/۰۳/۱۳