ضمیر ناخودآگاه
پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۵۳ ب.ظ
ضمیر ناخودآگاه تو، یک قدم از خودآگاهت جلوتر است.
وقتی که هنوز در بیداری سینه خیز نمیرفتی، تو خواب برای خودت بین رختخواب ها و بیرونشون و غیره سیر میکردی.(قبلا هم گفته بودم.)
چند دقیقه پیش هم، برای لحظه ای از صدای بلند خریدار ضایعات از خواب پریدی، چشمات رو باز کردی صدات رو نازک کردی، لبخند مهربونی زدی و گفتی: مامان، مامان، مامان، من جیش دارم ، منو ببر ددویی!
و من که میدونستم نه من، بلکه خودت داری خواب میبینی، اومدم که بغلت کنم، گفتی نه و دوباره به خواب رفتی.
میدونی مامان، 7-8 روزه باآرزوی شنیدن این جمله در بیدار خودت و خودم،و البته وقتی هنوز لباست خیس نشده، صبح رو شب و شب رو صبح میکنم.
به امید آن روز!
۹۳/۰۲/۱۸