آدم
يكشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۱۴ ب.ظ
چند وقت پیش زمین خردی. جزیی بود شکر خدا و گریه ات به دقیقه هم نکشید. پات سر خورد و افتادی روی زمین، ولی کمی لبت خون اومد. منم برای اینکه جلوی شما اب رو روی زمین نریزم، که مجوزی نشه برای آب بازی های شما، چسب زدم که بعدا بشورم. چسب زدنم رو ندیدی، ولی وقتی چسبو زمین دیدی برات جالب بود و بهت توضیح دادم خونی شده، جسب زدم. بعد از چند روز، یادش افتادی. . بعد از اینکه با هم از اول همشو تعریف کردیم، رسیدیم به قسمت چسب زمین، یهو پرسیدی:
مگه آدمه؟!
دوما مگه بوتویی؟ شما مگه موتوری؟ (به من که برای فرار از سوار شدن بر ماشین سپهر، ادای موتور در میارم!)
بیا بوگوی ببین منم دایم بگویم! بیا بخور، ببین منم دارم میخورم. (در حال دعوت من که در حال ظرف شستن هستم به خوردن شلغم! )
۹۲/۱۱/۱۳