کودتا
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ق.ظ
یه هفته است که ورزش میرم. صبح زود. و سرحال و شاداب بر میگردم خونه.
چند روزه کلاس رانندگی میرم. بعد از 7 سال گواهینامه داشتن!
ساعت 5:30-6 صبح!! منی که ساعت 9 صبح زودم بود.
دیروز فاصله خونه خودمون تا خونه مامان بزرگ رو تنهایی رانندگی کردم.
اوقات فراغتم، وقتی شما خوابی پروژه ای کار میکنم و با ایمیل میفرستم.
شادتر شدم. سرحال تر و خوشحال تر.
بابایی میگه: از وقتی کار میکنی، یه جورایی عوض شدی.
میگم: چه جوری؟
میگه: انگار میخوای کودتا کنی!!
۹۲/۱۰/۱۱