ادامه دارد
يكشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۳۴ ب.ظ
خودت رو روی زمین خیس آشپزخونه انداختی و دقایق قابل توجهیه که داری گریه میکنی. گریه ات هم از این شروع شد که داشتی دستت رو توی چاه کف شور آشپزخونه فرو میکردی که من با صدای بلند گفتم نکن کثیفه.
کلافه، میگم سپهر بسه دیگه!
با همان صدای گریه آلود میگی: باندم*!
و به گریه ات ادامه میدی...
*بازم!
۹۲/۰۷/۱۴