آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

حافظه

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۴۵ ق.ظ
از قرار حافظه خوبی داری، و دقت بالایی. ماشاالله.

دو ماه قبل  با عموجان عباس آقا رفته بودیم مشهد و اونجا عمو یکبار با لحن مخصوص به خودشون به شما لالایی گفتند.

دو هفته قبل هم رفته بودیم باغ عموجان بزرگه و بابایی رفته بود پشت بام و گیلاس میچید. از اون بالا یک بار شما رو صدا زد و برات توضیح دادم که بابا گیلاس میچینه.


دو روز پیش گفتم عموجان چی کار میکرد؟ کمی فکر کردی، گفتی لالا.
بعد یادت افتاد گفتی بابا. گفتم بابا چی کار میکرد؟ گفتی بااالا. گفتم رفته بود بالا چی کار کنه؟ گفتی لی لا! (lila ،گیلاس)

----
بستنی انبه خورده بودی و لباست زرد شده بود. پنج شش روز بعد وقتی داشتم لباست رو توی ماشین می انداختم لباست رو دیدی. ازت پرسیدم لباست چی شده: گفتی داغ (غذا). بعد یادت افتاد و گفتی باندا. (بستنی)

----
تو پارک دم خونه دو باری دیده بودی که ملت بستنی میخورن. امشب که بعد از دو هفته رفته بودیم، یادت افتاده بود و میگفتی باندا!

----
دیروز خانم عمو اومده بودند افطاری خونمون. با خودش دمپایی آورده بود که بپوشه روی فرش. مدت کمی هم پاش بود. هیچ اشاره ای هم نشد به این قضیه. امروز توی کارت های تصاویر، عکس یه جفت دمپایی سفید رو دیدی که شبیه دمپایی خانم عمو بود. گفتی عمو! و بلافاصله : لی لا! (اسم خانم عمو)

----
۹۲/۰۴/۲۹
رز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی