آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۳۵ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

پرده اول: مک کویین در پیاده روی اربعین

 بعدتر از گریه ی "منم ببر کربلا" و خون به جیگر کردن ما، و بعد از قول سوغاتی و کارتون مک کویین  ۳ از طرف من و باباش و هیجانات مربوط به اون، داره به باباش تخفیف میده:

سعی خودت رو بکن، اگر تونستی مک کویین ۳ رو پیدا کنی که هیچ

اگر نشد یه مک کویین خوب قیمت مناسب

اگر اونم نشد اینقدر (نمیبینمش چقدر) برچسب مک کویین برام بگیر اتاقم رو مک کویینی کنم.

--------

پرده دوم: هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود

تصمیمش را گرفته برود پیاده روی اربعین

دلم میلرزد

یک هفته دوری

ناامنی

بیماری و سرماخوردگی

بی تابی سپهر

همه اینها یک طرف

هوای زیارت کوی یار گلویم را میفشارد

بی مکث، بی معطلی، بی تردید تشویقش میکنم برای رفتن. اما دلم غوغاست. دلم میخواهد مثل سپهر زار زار گریه کنم و بگم منم ببر کربلا

-----------

پرده سوم: اویس قرنی‌طور

مامانشون گفتند با این احوالات چشم بابا، اگر بری کربلا نگران میشن و چشمشون بدتر میشه. صلاح ندونستندکه بره.  چشم پوشید از زیارت امام و سالار شهیدان.

رز
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۲:۴۴ ۰ نظر


Tab های موبایلم یکی در میون درباره خیاطی و پژوهشگاه و پذیرش و غیره است

روی میزم چرخ خیاطی و لپ تاب به راه است‌

جاروبرقی میکشم و در ذهنم ایمیلی که باید برای مقاله ام بفرستم مرور میکنم

و در همه احوالات بچه ها یکریز حرف میزنند، بهانه میگیرند، ایده میدهند، احیانا فحش میدهند، شیر میخورند و ...

ت

رز
۰۹ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر

پاییز عزیزم سلام.

امروز که درست ۳۷ روز از آمدنت میگذرد برایت نامه مینویسم. قبول دارم که با تو مهربان نبوده ام. 

پاییز عزیز، فصل رنگ ها، فصل مرخصی تشویقی درختان، فصل انار و خرمالوی عزیز، فصل به خوشبو و پرخاصیت.

ممنونم که هر سال، با وجود بداخلاقی ها و بی مهری های من، به شهرمان می ایی. درختان را میرقصانی تا برگ ریزان به استقبال زمستان بروند.

پاییز جان ممنونم به خاطر بازگشایی مدارس، که بهترین خاطرات و موفقیت های من، در مدرسه رقم خورده.

پاییز عزیز ممنونم به خاطر مهمانی رنگ ها در جنگل ها و امیدوارم بتوانم در مهمانی ات از نزدیک شرکت کنم و نزدیکتر حس ات کنم.

پاییز عزیز مرا ببخش به خاطر انکه تو را دوست نمیداشتم. به خاطر سرما و سرماخوردگی خودم و عزیزانم.

پاییز جان من را ببخش که همه ی محبتم را نثار بهار میکردم‌.

تو عزیزی چون تولد پسرکم را برایم مژده اوردی.

تو عزیزی چون زندگی مشترکمان را، همان که همین امشب درست هشت ساله شد، برایم به ارمغان آوردی.

تو عزیزی چون بهترین دوستم، عزیزم، در یکی از روزهای زیبای تو متولد شده.

تو عزیزی چون دوستی من و او در مهر ماه تو کلید خورد.

تو را دوست میدارم چون اولین ملاقات من و همسر عزیزم در یکی از روزهای مهرماه تو شکل گرفت. 

تو عزیزی چون آفریده ی خدای دانا و توانای عالمی.

متشکر و سپاسگزارم که هستی. هر سال، درست سر وقت.

سپاسگزارم از تو، زیبایی‌هایت، مهربانی‌ات، میوه های رنگارنگ خوشمزه و مفید ات.

سپاسگزارم از تو و لطفا با من و فرزندانم مهربان‌تر باش.

متشکرم.

به امید دیدار تو در جنگلی هزار رنگ و زیبا در کمال صحت و سلامت.


رز
۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۳:۲۹ ۰ نظر

داداشی سرما میخوره

هی تذکر میدیم که ابجی رو بوس نکن. نزدیک نیا. موقعدعطسه و سرفه جلوی دهانت رو بگیر.

بعد خانم صاااف تشریف میارن اسپری بینی اقای داداش رو که همون لحظه استفاده شده، میگزارن دهانشون و میخورند. 

بابا سرما میخوره. همش مواظبه که بوسش نکنه، بغلش نکنه، نزدیکش نخوابه. بعد خانم تا من الله اکبر نماز رو میگم، دستمال بینی بابایی رو از روی شوفاژ برمیدارن، روی سرشون میکشن، و بعد پهن میکنن روی زمین روش میخوابن.

نتیجه اینکه خانم سه هفته است سرماخورده اند و هنوز خوب نشده اند.

رز
۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر

احساس میکنم از حرف زدن خجالت میکشی.

بارها شده کلمات رو با تقریب خوبی چند بار تکرار کردی اما تا دیدی من نگاهت میکنم و لبخند میزنم ، لبخند زدی، ازون لبخند عنیق نافذ پرمعناهات، و سکوت کردی و دیگه تکرار نکردی. 

رز
۰۷ آبان ۹۶ ، ۲۰:۲۹ ۰ نظر