بابا بزرگ پاشون آسیب دیده،تورم و درد و مشکوک به نقرس.
سپهر بی هوا پرید رو مبل سمت پای بابابزرگ. بابا بزرگ گفت مواظب باش. اگر بخوری به پام یه جور دوجور میشه.
- یعنی چی میشه؟ فوت fout میکنه؟
دارم با زنعموجانم صحبت میکنم. میگم بابا یه کم کسالت داشتند، آوردیمشون تهران. میپرسند که چی شده؟ میگم والا چه جوری بگم.
سپهر: راحت باش، بگو شکسته
دکتر گفته شنبه دوباره بیاین. میپرسه: شنبه چند روز دیگه اس؟ میگم سه روز.
میگه یعنی فردا که میشه، فرداش نه فرداش؟ بله
اهان پس سه روز وقت دارم
برای چی؟
برای گریه زاری و من دکتر نمیرم و اینا دیگه.
۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۱۰
۰ نظر