آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

۱۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

از حیاط صدای موتور میاد...

من: سپهر صدای چیه؟

سپهر: داغ!

چیه؟

داغ

چیه عزیزم؟

بوندومب!

رز
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۲۳:۱۳ ۰ نظر

جمع اضداد که میگویند، همین مادری است!

مادری ترکیبی است از عجله و صبر. 

مادر که هستی صبر میکنی بر قدم های آهسته ی پسرکت، تویی که همیشه تندبادی حرکت میکردی در معابر.

مادر که هستی، صبر میکنی بر صابون بازی پسرک، که میخواهد دستش را تا مچ در ظرف صابون بکند و بعد بکشد به دیوار و آینه و همه جا.

صبر میکنی بر ده ها بار تکرار کاری به ظاهر بیهوده، که پسرک دوستش میدارد. بارها و بارها و بارها غذای خیالی پسرک را میخوری و بارها و بارها آنگونه که او دوست دارد میگویی داااغه! و برق شادی رو در چشمانش میبینی.

صبر میکنی بر دقایق طولانی شیر خوردن طفل شیرخوارت، که گویی هیچ عجله را نمیفهمد.


مادر که باشی عجله میکنی. وقتی دیر است و غذا اماده نیست، و پسرک بی صبرانه بهانه خواب میگیرد. با عجله غذا درست میکنی و به پسر میرسی و بعد از نیم ساعت غذا آماده است و پسرک خواب.

مادر که باشی و زنگ در را بزنند، عجله میکنی برای جمع کردن اسباب بازی های پسرک، و همزمان تماس برای هماهنگی باز کردن یا نکردن در. (برای دیدن خانه، به قصد اجاره)

عجله میکنی برای حمام کردن، وقتی پسر را خوابانده ای و میترسی بیدرا شود و از ندیدن تو بترسد.


راستی که جمع اضداد است این مادریِ عجیب.

رز
۰۶ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۲۱ ۰ نظر