هفته شمار بارداری، سن بارداری را ۲۲ نشان میدهد
و این یعنی بارداری در سرازیری افتاده است، اما سرازیری بارداری، برخلاف بقیه سرازیریها، هن و هن بیشتر دارد!
مساله اصلی این روزها، کمردرد است
که اون هم از نشستن زیاده!
پایان نامه ای که نمینویسم!
کار شرکت که گاهی کم و گاهی زیاده
تکالیف و کلاس ها و جلسات مباحثه تدبر، و امروز که اضافه شده ام به گروه مقاله نویسی بر مبنای سوره مومنون...
از اوایل بارداری، الحمدلله، مانوسیم با سوره مومنون
مباحثه و تحلیل و رسم نمودار و بررسی خروف و گزاره نویسی و خلاصه خوش میگذرد با این سوره
ان شاءالله که این سوره، دستمون رو بگیره و خودم و نینی تو راهی از مومنان باشیم
القصه
همه این ها باعث شده که پشت میز زیاد بنشینم
و همین زیاد نشستنم باعث شد که همسرجان چند روز پیش صداش در اومد به اعتراض که: پاشو، بچه ته نشین شد!!
و البته خودم بهانه دادم دستش که نمیدونم چرا حرکات بچه را کف استخوان لگن حس میکنم و فکر کنم بچه خیلی پایینه.
در سونو انومالی دکتر گفت طول سرویکس کوتاهه و من به دکتر قول دادم استراحت کنم! و نتیجه اینکه طی یک ماه گذشته اقریبا هر شب بدوبدو رفته ایم مسجد، حدودا ۵۵ ساعت کار شرکت کرده ام و بیشتر از این مقدار هم برای کلایگس تدبر سپری شده است
کار خانه هم که همیشه به قوت خودش باقی است، ظرفی که همسرجان چند ماه هر روز میشستند، ابان تبدیل شده به چند روز یکبار و مابقی دست خودم را میبوسند
مابقی کارها هم که به همین ترتیب
از استراحت بیشتر، خبر خاصی نیست
و من هم ادم دائم الاستراحتی نیستم شکر خدا
از دیگر اخبار ۲۲ هفتگی اینکه حوصله ام سر رفته! فکر اینکه نصف سخت و سنگین راه مانده، راه را طولانی تر مینمایاند!
بارداری های قبلی هم همینقدر کشسان بودند یعنی؟
از بارداری سپهر کمردرد ها و از بارداری سارا، گرمای زیاد تابستان را یادمه
و الان سر این یکی، هر دو را با هم تجربه میکنم.
دلم استخر و شیرجه و مسافرت و پیک نیک و بدمینتون میخواهد و فقط دلخوشم به اینکه سختی ها را خدا میبیند و حسابش را دارد
خدا هیچ نیت و کار خیری را بی حساب نمیگذارد
خدا رو شکر که خدا داریم