آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است

آسمان‌های من

پیام های کوتاه

  • ۲ ارديبهشت ۹۲ , ۱۷:۴۷
    اودو!
  • ۳۱ فروردين ۹۲ , ۲۳:۳۶
    سلاح
  • ۲۶ فروردين ۹۲ , ۰۰:۴۱
    خواب
  • ۱۹ فروردين ۹۲ , ۱۵:۱۳
    کوپن

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

آخرین مطالب

تجربه جدید، مسافرت بدون خانواده

يكشنبه, ۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ۰۶:۱۲ ق.ظ

بابای بچه ها، تصمیم گرفته سپهر را بفرستد شمال، 

پدربزرگ و عمه دارند از شمال میایند دنبالش

در حالتی که کل هفته تعطیل است و جاده ها رو به شمال، کیپ تا کیپ بسته و شلوغ ، و در راه برگشت به مشکل برخواهند خورد

خودشان با هم تصمیم گرفته اند.

به سارا گفته اند داداش میرود اردو

گفتم بگذارید هفته بعد که تعطیلی نیست، و راه خلوت تر.

که کلاس زبان سپهر تمام میشود،

که ماه صفر تمام میشود،

گفتم ریحانه تهران پیش من میماند، سه تایی بروید دو سه روزه برگردید 

سارا هم نیاز به تفریح دارد

سارا در نهایت میفهمد و بد میشود، بی اعتماد میشود 

 

هیچ یک از پیشنهادات و نظراتم محلی از اعراب نداشت!

من این وسط هیچ کاره بودم، 

هم با اصل موضوع موافق نبودم

هم با زمانش، 

هم با نحوه اجراش، 

 

 

عصبانی ام. 

احساس استیصال میکنم

میدانم در راه به شمال، در ترافیک خواهند ماند

همین الان پدرشوهر زنگ زد به همسر، به اعتراض تو این مایه ها که: خوب ما رو سرکار گذاشتی !! راه به سمت شمال بسته است و این حرفا.

 

من عصبانی ام

دلم نمیخواست سپهر تنها برود شمال

احساس میکنم مترسک هستم

هیچ کاره ام. 

و از عصبانیت و  استیصال دارم گریه میکنم 

۰۳/۰۶/۱۱
رز

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی