زیارت اربعین در سه پرده
پرده اول: مک کویین در پیاده روی اربعین
بعدتر از گریه ی "منم ببر کربلا" و خون به جیگر کردن ما، و بعد از قول سوغاتی و کارتون مک کویین ۳ از طرف من و باباش و هیجانات مربوط به اون، داره به باباش تخفیف میده:
سعی خودت رو بکن، اگر تونستی مک کویین ۳ رو پیدا کنی که هیچ
اگر نشد یه مک کویین خوب قیمت مناسب
اگر اونم نشد اینقدر (نمیبینمش چقدر) برچسب مک کویین برام بگیر اتاقم رو مک کویینی کنم.
--------
پرده دوم: هیچ کجا برای من کرب و بلا نمیشود
تصمیمش را گرفته برود پیاده روی اربعین
دلم میلرزد
یک هفته دوری
ناامنی
بیماری و سرماخوردگی
بی تابی سپهر
همه اینها یک طرف
هوای زیارت کوی یار گلویم را میفشارد
بی مکث، بی معطلی، بی تردید تشویقش میکنم برای رفتن. اما دلم غوغاست. دلم میخواهد مثل سپهر زار زار گریه کنم و بگم منم ببر کربلا
-----------
پرده سوم: اویس قرنیطور
مامانشون گفتند با این احوالات چشم بابا، اگر بری کربلا نگران میشن و چشمشون بدتر میشه. صلاح ندونستندکه بره. چشم پوشید از زیارت امام و سالار شهیدان.