منم که حساس...
چهارشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۱ ق.ظ
بعد از چند دوره بغل سواری بدون پتو و با پتو، سرت رو روی دلم گذاشتی تا بخوابی.
بعد از چند لحظه نیم خیز میشی و لباسم رو کنار میزنی وکمی نگران و خیلی جدی نکاه میکنی و میگی اینجا!
فکر میکنم هوس شیر دوباره به سرت زده. اما منظورت شیر نیست.
چند بار میگی اینجا. میگم اینجا شکممه. چی شده؟ میگی دیدا (صدا) اینجا دیدا. منظورت صدای بیسار ضعیف قارو قور شکممه. خندم میگیره. دستت رو روی دهنم میگذاری و جدی میگی نگند. دیدا میاد!
شما هم که حساااس!!
۹۲/۰۹/۱۳