بچه
دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۲۳ ب.ظ
این روزهامون پر از رنگ و بو و حس نوزاد است. دوقلوهای خواهر بزرگه، بارداری دخترخاله-دخترعمو جان یکی دانه ی مان، دیدن چندین کودک زیر یک سال در سفر اخیر، خبر بارداری دوم رفیق شفیق،
و امروز تولد محمدصادق تپلی خواهر دومی.
خدا رو شکر. انگار که خود من بار سنگینی رو زمین گذاشته باشم.
آدم وقتی سختی های بارداری و زایمان و نوزاد داری و نوپاداری رو تجربه میکنه، با خودش میگه یعنی واقعا ممکنه دوباره همچین خبطی بکنم؟! و وقتی بچه کمی، فقط کمی بزرگتر میشه، یه موجود کوچولوی شیطون و وروجکی که سرش درد میکنه برای دردسر توی دلش دوباره زمزمه میکنه: بچه! بچه! بچه بیار!!!
۹۲/۰۸/۲۷