مسواک
یه هفته ای هست که مسواک میزنیم. اولش فقط مسواک بود و آب بازی، ولی هر شب داره به خلاقیت هات اضافه یمشه.
یه شب مایع دستشویی ازم خواستی، به کرات!
یه شب دستمال توالت رو کشف کردی
یه شب نخ دندون رو، (البته به مرحله باز شدن نرسید شکر خدا)
یه شب کشف کردی سرت رو بگیری زیر شیر و آب بخوری،
دیشب هم خمیر دندون رو!
دیشب به بابایی میگم شما با سپهر برید مسواک بزنید. میگه چند میگیری خودت بری؟ یه دودوتا چهارتا کردم، گفتم ده تومن. که گفت نه سه تومن و معاملمون نشد و مجانی بردمت برای مسواک زنون!!!
(کاش همون 3 تومن رو گرفته بودم!!)
یه لطفی که شامل حالم شده اینه که فلکه ی آب زیر پامه. و من هر لحظه بدون کوجکترین جلب توجه میتونم فشار آب رو کم یا قطع کنم. اگر غیر از این بود یا دعوامون میشد، یا از طرف اب و فاضلاب میومدن میبردنمون زندان!
(این که شوخی بود، ولی این کار خیلی جلوی اسراف آب رو میگیره)
برات سلامتی کامل آرزو میکنم پسرم، مخصوصا سلامت دهان و دندان :)