نیایش نیمه شب
پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۳:۳۰ ق.ظ
یک ساعت از نیمه شب گذشته. عمه تو اتاق خوابه و بابا داره سعی میکنه همچنان خواب باشه! یعنی بنده خدا خوابیده بود، و شما در راستای جغدی شدن برنامه خواب به مناسبت ماه رمضون، و به خاطر چند پاره شدن خواب روزت، بی خوابی زده به سرت. فلذا چه جایی بهتر از سر و کله ی بابا و چه کاری هیجان انگیزتر از بیدار کردن بابا؟!
بعد از کلی تلاش من برای تو اشپزخونه نگه داشتن شما، اومدی تو رختخواب ما و داری حرف میزنی. یک ریز و ظاهرا کاملا بی هدف:
ای دّی... دی دی .. بابا... نینی... باله... بَتَ... ای دی...نون....بـــابـــا... عمــه...
(کتری، دی دی!(بی معنی) بابا. نینی، بالش، پتو، کتری، نون، بابا، عمه)یه عالمه کلمه گفتی. اینا رو یادم مونده.
از اثرات بی خوابیه عزیزم. نگران نشو!!
۹۲/۰۵/۱۰