تفاوت
سه شنبه، بوستان بهشت مادران، جمع مادران مذهبی و طلبه، یا همسر طلبه.
محور صحبت ها: بچه ها، تربیت بچه ها، صحبت های آقا در مورد زن و زندگی، آدرس گرفتن برای چادر جلابیب، پرسش در مورد امکان تحصیل غیر حضوری در حوزه، فرزند دوم، صحبت از اولویت مادر بودن، ضرورت نداشتن مهد ، آنطور که تبلیغش میکنند، و البته ضرورت داشتن همبازی هم جنس هم فرهنگ،
چهارشنبه، خونه خودمون، جمع دوستان دوره کارشناسی، من تنها فرد متاهل جمع 4 نفره:
محور صحبت ها:
دوستی فلانی با فلانی. نامزدی فلانی با فلانی(از آن نامزدی هایی که بعد از 4 سال هنوز به ازدواج نینجامیده)، کات کردن فلانی با فلانی،
غیبت از فلان همکلاسی قدیمی و فلان استاد، که آن وقت ها که من آن دانشکده درس میخواندم، همه با احترام یادش میکردند و نمیدانم این مدت پرده ها کنار رفته اند و فلان استاد ذات خود را نشان داده! یا چه؟!!
شیرین کاری های پسر من. ابراز ذوق و علاقه به کنجدم
صحبت از دیر شدن ازدواج شان، از نبود گزینه مناسب، از اینکه فلان خواستگار پرسیده دخترتان چادری است؟ و مسخره کردن آن،
از اینکه فلانی دخترش که نه سالش شده، شال میپوشانتش و فلانی گفته جلوی پسر تکلیف شده ام حجاب داشته باشید و دوست ما با شلوارک آمده سلام کرده به پسرک.
همچنان بازی و ذوق کردن به کنجد من.
صجبت از حیف بودن درس، و بچه را بگذار و برو دانشگاه و یه مدت که بیشتر نیست و این ها.
(البته در بیشتر این گفتگوها یکی از دوستان ساکت بود و اگر نظر میداد نظرش به من نزدیک بود)
واقعا من در جمع دومی چه کار میکردم؟!!