زیارتِ نرفته
پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۵ ق.ظ
به دلم افتاد که میرویم، با هم عزیز مامان
جان تازه گرفتم
تماس گرفتم
گفتند نمیشود
گفتند دیر شده است.
جا مانده بودم.
دلم اشتباه کرده بود
اشکم جاری شد
رو به مشرق کردم و گفتم سلام ای امام غریب
سخت دلتنگتان هستیم
و یک دنیا شرمنده
پسرک را هنوز نیاورده ایم پابوستان
میشود بخوانیمان؟
---
هنوز امید داشتم. اما قطارشان الان باید جایی حوالی میانه راه باشد. حیف.
۹۲/۰۲/۰۵