قلمرو
شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۲۷ ق.ظ
برگشتیم به قلمرو خودت، با پتوهای نرمی که هرچقدر بخواهی صورتت را به آن میمالی و دنبال خودت میکشی و شش شش گویان دنبال من میآیی. جایی که دیگر هر لحظه بارها و بارها سراغ بابا را نمیگیری، از شدت ناآشنا بودن.
خدا رو شکر.
۹۲/۰۱/۲۴